Zatik consiglia:
Iniziativa Culturale:

 

 

Prof. Ruben Galcian per il continuo falsificazione sul nome e della Cultura Iraniana e Armena del Neonato Repubblica dell'Azerbaijan , اسم جفلی آذربایجان
دوستان و همکاران گرامی،
با سلام،

درطی چند سال گذشته همسایۀ شمالی ایران دائمأ دست درازی و تجاوز به تاریخ و جغرافیای ایران و همچنان ارمنستان کرده، آنچه فرهنگ ایرانی و ارمنی است، آذربایجانی می نامد. در ادامۀ این امر استانهای آذربایجان ایران و مملکت ارمنستان را به ترتیب آذربایجان جنوبی و غربی نامیده و در نقشه های منطقۀ جنوب قفقاز، که دراطلس تاریخ آذربایجان چاپ شده، مرز آذربایجان را از دربند تا قزوین و همدان کشیده و هیچ نامی از ایران و ارمنستان ذکر نکرده اند.

آخرین کتاب بنده، که در بارۀ این تحریفات وتجزیۀ علل آن می باشد، همراه با بررسی کتابهای تاریخی و حدود 50 نقشۀ قدیمی اخیرأ درطهران منتشر شده، که به پیوست برای شما ارسال می دارم.

امید دارم که موضوع برای تمام ایرانیان وطن دوست جالب و آموزنده باشد.

ارادتمند
روبن قالیچیان (گالیچیان)

1
برخورد تواریخ در جنوب
قفقاز
دوباره کشیدن نقشھ آذربایجان، ارمنستان و ایران
روبن گالیچیان ( قالیچیان)
مترجم: پروین دانشور

2
سایر آثار روبن گالیچیان:
- نقشھ ھای تاریخی ارمنستان: میراث کارتوگرافی
- کشورھای جنوب قفقاز در نقشھ ھای قرون وسطی
- جعل تاریخ - آذربایجان، ارمنستان و جدال بر سر اوھام


3
فھرست مندرجات
فھرست نقشھ ھای ضمیمھ 4
سپاسگزاری 6
یادداشت مترجم 7
یادداشتھا 9
مقدمھ 10
فصل اول - ریشھ ھای جعل و از پیش خود ساختھ 20
تشکیل یک کشور جدید در شمال ارس 20 •
ایدئولوژی شوروی و سیاست تحریف 31 •
دوباره نویسی تاریخ و ایجاد ھویت آذربایجانی 35 •
روش آذربایجان در بازنویسی تاریخ 41 •
جعل و دروغ پردازی تاریخی 44 •
تقلب در نقشھ نگاری 48 •
تغییر الفبای آذربایجان 50 •
فصل دوم - مقاصد آذربایجان نسبت بھ ھمسایگانش 56
تشکیل اقوام آذربایجانی 56 •
اصطلاحات آذربایجان "غربی"، "جنوبی" و "شمالی" 70 •
فصل سوم - درباره ارمنھ بھ عنوان تازه واردین بھ قفقاز 76
تئوری ارامنھ بھ عنوان تازه واردین 76 •
منابع رومی - یونانی درباره حضور ارامنھ 85 •
حضور ارامنھ در قفقاز بر اساس منابع اسلامی 91 •
حضور ارامنھ براساس نوشتھ ھای مسافران و مورخین •
غربی وغیره 110
فصل چھارم - متدولوژی تخصیص فرھنگ دیگران 130
تخصیص یا انھدام آثار باستانی 131 •
تعرض و فرافکنی آن بھ صورت اعمال تخریب 141 •
فصل پنجم - نگاھی بھ تاریخ از طریق سوابق نقشھ ھا 145
نتیجھ گیری 172
نقشھ ھای ضمیمھ 177
فھرست كتابھا 230
فھرست نامھا ???
4
فھرست نقشھ ھای ضمیمھ
-01 آذربایجان در قرون نھم - دھم، اطلس تاریخی آذربایجان
-02 آذربایجان قرون وسطی، اطلس تاریخی آذربایجان
-03 آذربایجان در قرن شانزدھم، اطلس تاریخی آذربایجان
-04 جھان براساس ھرودت
-05 جھان براساس استرابو
-06 جھان براساس دیونیسیوس پریگتس
-07 جھان پومپونیوس ملا
07 الف- جزییات نقشھ بالا
-08 نقشھ جھان بطلمیوس، 1513
08 الف- جزییات مربوط بھ ارمنستان در نقشھ بالا
09 - ارمنستان، آلبانیا، کولچیس و ایبریای بطلمیوس، 1482
10 - ارمنستان بزرگ و کوچک بطلمیوس، 1482
11 - نقشھ جھان جروم مقدس، قرن پنجم
11 الف - جزییات نقشھ بالا
12 - جھان براساس اوروسیس، قرن پنجم
13 - نقشھ جھان ایزیدور، نقشھ مژان، قرن دوازدھم
14 - یک نسخھ تزیین شده از نقشھ جھان ایزیدور، 1050
14 الف - جزییات نقشھ بالا
-15 نقشھ جھان بئاتوس از قرن ھفتم
-16 جزییات نقشھ جھان بئاتوس، کھ توسط میلر دوباره کشیده شده
-17 نمونھ دیگری از نقشھ جھان بئاتوس، کپی '31203
-18 نقشھ جھان ونرابل بده، قرن یازدھم
-19 نقشھ جھان کاتن، 1050
19 الف- جزییات نقشھ بالا
-20 تصویر جھان ساولی، 1180
20 الف- جزییات نقشھ بالا
-21 نقشھ جھان بارھبرائوس، قرن چھاردھم
21 الف- نامھا در نقشھ بالا
-22 نقشھ جھان ھیرفورد، 1290
22 الف- جزییات نقشھ بالا
-23 نقشھ جھان رانولف ھیگدن، اواخر قرن چھاردھم
23 الف- جزییات نقشھ بالا
5
-24 نقشھ جھان ابستورف، جزییات، 1232
-25 نقشھ قفقاز جنوبی ابن خردادبھ، قرن دھم
-26 نقشھ الاستخری "ارمنستان، اران و آذربایجان"، قرن دھم
-27 نقشھ ابن حوقل "ارمنستان، اران و آذربایجان"، قرن دھم
-28 نقشھ المقدسی "ارمنستان، آذربایجان و اران"، 985 میلادی
-29 نقشھ ادریسی از قفقاز جنوبی، 1154 میلادی
-30 خاورمیانھ از نقشھ جھان القزوینی، قرن سیزدھم میلادی
-31 نقشھ فیلیپ دولرو از ارمنستان ، 1653
-32 نقشھ سانسون از ارمنستان بزرگ، کولچیس، ایبریا و آلبانیا، 1655
-33 نقشھ بلائو از امپراتوری عثمانی، بخش مربوط بھ ارمنستان
قفقاز، 1664
-34 خاورمیانھ پیر دو ول، 1676
-35 ارمنستان در اطلس کھلر، 1718
-36 نقشھ دولیل از منطقھ دریای کاسپین، 1730 ، جزییات
-37 نقشھ ھومان از ترکیھ، جزییات منطقھ ارمنستان، 1748
-38 م. رابرت، پادشاھی ھای کھن، 1779 ، جزییات
-39 ترکیھ در آسیا از یک اطلس روسی، 1793 ، جزییات
40 - سرزمین بین رود کورا و ترک، 1800
1803- -41 نقشھ ترکیھ آسیایی عثمانی، 4
-42 مالت برون، آسیای صغیر، 1812
-43 ارمنستان، بین النھرین، بابل و آشور، توسط اسپرونر
-44 نقشھ جنگ عثمانی از 1877 ، جزییات
-45 سرزمینھای فتح شده توسط اسکندر کبیر، براساس کیپرت
-46 جھان کھن در دوران میتریداتس ششم، براساس مولر
-47 میزا قره باغی، تاریخ قره باغ
-48 آسیای صغیر در یک نقشھ امریکا از سال 1925
6
سپاسگزاری
برای تھیھ این مجلد بھ منابع گسترده ای ، بھ زبانھای گوناگون مراجعھ کرده
ام کھ بعضی از آنھا با مساعدت دوستان و ھمکاران انجام شده است.
برای استفاده از برخی منابع بھ زبان روسی مدیون دکتر ھاروتیون
ماروتیان ، پژوھشگر ارشد موسسھ باستانشناسی و قوم شناسی آکادمی ملی
ارمنستان، کھ راھنمای موثق من در این باره و سایر موضوعات بود،
ھستم. برای ترجمھ متون زبان روسی از گورگن ھوانسیان مورخ و برای
ترجمھ متون فرانسھ از پسرم شاھین سپاسگزارم.
قابل ذکر است کھ در این کتاب چند صفحھ ای از یکی از آثار قبلی ام یعنی
کتاب "جعل تاریخ - آذربایجان، ارمنستان و جدال بر سر اوھام" را آورده
ام.
روبن گالیچیان
لندن، 2012
9
یادداشتھا
1 - بیشتر سرزمین جمھوری آذربایجان امروزی تا قرون دھم و دوازدھم آلبانیا
نام داشت کھ بھ زبان عربی اران یا ارّان خوانده می شود. اران ھیچ
ارتباطی با کشور اروپایی آلبانی واقع در سواحل آدریاتیک در نزدیکی
یونان ندارد. در این کتاب ھر جا کھ نام آلبانیا ذکر شده است بھ آلبانیای قفقاز
اشاره دارد.
2 - در سال 1918 نام آذربایجان بھ کشوری داده شد کھ در شمال ساحل رود
ارس ایجاد شده بود کھ این نام از استان ایرانی آذربایجان کھ از آغاز میلاد
مسیح در جنوب رود ارس وجود داشتھ ، بھ عاریت گرفتھ شده است. این
اقدام خلاف قاعده، برای یک نام دو مفھوم ایجاد کرد. در این کتاب نام
کشور جدیدالتاسیس، جمھوری آذربایجان و یا در بعضی جاھا فقط
آذربایجان آمده است در حالیکھ استان ایرانی، آذربایجان ایران خوانده شده
است. تقسیم استان آذربایجان ایران بھ سھ استان: آذربایجان غربی،
آذربایجان شرقی و اردبیل موضوع را پیچیده تر کرده است.
3 - مردم بومی استان ایرانی آذربایجان بھ زبان آذری صحبت می کرد ند کھ
در این کتاب ھم بھ ھمین نام خوانده شده است. امروزه زبان محاوره در این
استانھا و ھمچنین زبان محاوره ای در جمھوری آذربایجان در آن طرف
رودخانھ ترکی نامیده می شودکھ نام اصلی آن ترکی آذربایجانی است.
10
مقدمھ
اکثر محققین واقفند کھ غالبا تاریخ، توسط بیشتر ملتھا تحریف و دوباره
نویسی شده و در بدترین موارد بھ ابزار قدرتمندی برای بدست آوردن سرزمین
و تقسیم آن یا حتی انکار فرھنگ و ھویت دیگری تبدیل شده است. سابقھ
جمھوری ترکیھ، اتحاد جماھیر شوروی و آلمان نازی نمونھ ھای جدیدی از این
امر ھستند و تمایل این کشورھا بود کھ بھ ویژه باعث ایجاد جمھوری آذربایجان
گردید.
با توجھ بھ اینکھ آذربایجان در میان جمھوریھای شوروی سابق یکی از
کشورھایی بود کھ ازیک گروه قومی یا زبانی تشکیل نشده بود، بھ منظور
توجیھ وضعیت ناگھانی - ملت - کھ بھ آن داده شده بود، این کشور بھ سرعت بھ
ھنر بازنویسی تاریخ متوسل شد و داشتن یک ملت بومی را بھ خود تلقین کرد و
درگیریھای قومی را تحریف نمود. این موضوع ھمچنین بھ تمایلات توسعھ
طلبانھ اش، مساعدت می کند کھ مستقیما از پان ترکیسم و اتحاد جماھیر شوروی
کھ اربابان شناختھ شده ضبط و تحریف حقایق تاریخی ھستند، نشات می
گیرد.آذربایجان ارمنستان و ایران یعنی ھمسایگان خود را ھدف گیری می کند،
درحالیکھ سایر ھمسایھ ھا یعنی گرجستان، روسیھ و ترکیھ نادیده گرفتھ می
شوند. این اقدام، بھ ویژه در دوران بعد از شوروی بھ یک موضوع منحصر بھ
فرد تبدیل می شود وامروزه قدرت بیشتری یافتھ و خطر تبدیل شدن اختلافات
محلی بھ بی ثباتی مستقیم یک وضعیت طبیعی منطقھ ای شکننده و رکود مداوم
پیشرفت ھای اقتصادی و اجتماعی در جنوب قفقاز را ایجاد می کند. بھ نظر می
رسد بخش اندکی از این ماجرا ، بروضعیت خود جمھوری آذربایجان و یا
حداقل بر آن تعداد اندکی از اتباعش کھ آنقدر سعادت دارند کھ با صنعت نفت و
گاز دارای ثروت و قدرت شوند و صحیح و سالم در سواحل کاسپین دور از ھر
نقطھ مرزی دردسر آفرین مستقر شوند، نیز تاثیری گذارد. بنابراین این کتاب
باتمرکز بر موضوع ارمنستان و ایران بھ بررسی ریشھ ھا و تاثیر بازنویسی
تاریخ آذربایجان و اینکھ چرا آذربایجان بھ چنین کاری ادامھ می دھد، می
پردازد.
در سال 1918 کشور جدیدی بھ نام آذربایجان در سرزمینی واقع در شمال
رودخانھ ارس ایجاد شد و نام استان آذربایجان کشور ھمسایھ اش یعنی ایران را
برخود نھاد. با نگاھی بھ گذشتھ در اولین دھھ ھای قرن بیستم، افرادی کھ تاریخ
11
قفقاز و آسیای صغیر را مطالعھ می کنند، نمی توانند از این واقعیت بگریزند کھ
این کشور از آغاز پیدایش، آشکارا و نھانی یک موضع سیاسی مخاصمت
آمیزعلیھ ھمسایگانش یعنی ایران و ارمنستان در پیش گرفتھ است، سیاستی کھ
در مورد بسیاری از گروھھای قومی و نژادی کھ در قلمرو خاکی اش زندگی
می کنند نیز بھ کار برده می شود.
افدامات رسمی کھ در این مدت انجام شده است مجموعا برای اثبات این امر
است کھ استراتژی کلی متخذه توسط جمھوری آذربایجان، ایجاد یک ھویت
ترکی برای کل جمعیتش، ایجاد مردم بومی آن سرزمین و اثبات اینکھ ارامنھ،
افراد تازه واردی بھ جنوب قفقاز ھستند، می باشد. آنھا ھمچنین مدعی ھستند کھ
تمام آثار فرھنگی موجود در منطقھ ارمنستان، قفقاز و آذربایجان متعلق بھ ملت
کھن آلبانیاییھای قفقاز (یعنی ارانیھا) است کھ مدعی ھستند اعقاب آذربایجانیھای
مدرن می باشند. در مورد استان ایرانی آذربایجان ھم آنھا در فرایند ایجاد یک
دعوی برای ادعای آن بھ عنوان بخشی از خاکشان با عنوان من درآوردی "
آذربایجان جنوبی" بھ آن تغییر نام داده اند.
این استراتژی واعمال متعاقب آن احتمالا ریشھ در سیاست ھای ملی و
افراطی متخذه در دو دھھ اول قرن بیستم توسط امپراتوری عثمانی و در ادامھ
توسط جانشین آن یعنی جمھوری ترکیھ دارد کھ وجود ارامنھ در امپراتوری
عثمانی و ترکیھ شرقی یعنی سرزمین آبا و اجدادی ارامنھ بومی را انکارکرده
است. با این ھدف بسیاری از آثار فرھنگی و تاریخی قدیمی قرون وسطایی
ارمنی در سرتا سر ترکیھ بطور سیستماتیک نابود و با خاک یکسان شد. کتب
تاریخ بازنویسی گردید و ذکر نام ارامنھ تبدیل بھ یک جنایت سیاسی شد. سیاست
انکار در ترکیھ تا ھمین اواخر رسمی بود اما اکنون از شدت آن کاستھ شده و
حتی تعدادی از آثار ارمنی مجددا بازسازی شد کھ البتھ عمدتا با ھدف حصول بھ
برخی از اھداف سیاسی بوده است.
در یک گستره محدود تر یک خط مشی مشابھ نیز در جمھوری ھمسایھ
یعنی گرجستان دیده می شود، کھ تعدادی از کلیساھای ارمنی در آنجا تجدید
ساختار داده شده و در مالکیت کلیسای گرجستان قرار گرفتھ است. درحالیکھ
ادعا می کنند کھ برخی کلیساھای ارمنی در شمال شرق ترکیھ و شمال ارمنستان
در نزدیکی مرز گرجستان، نیز اصالتا گرجی ھستند 1. جالب اینکھ ادعا می شود
کھ سایر کلیساھای گرجستان در ترکیھ متعلق بھ قبیلھ قبچاک 2 ترکیھ ھستند.
منبع معماري ارمني (ایروان : 2003 )، (بھ زبان ارمنی) مراجعھ ،Tiran Marutyan 1 - بھ تیران ماروتیان
شود.
2 Kipchak
12
جالب است توجھ کنیم کھ از چھار کشور ھمسایھ ارمنستان فقط ایران است
کھ توجھ مثبتی بھ آثار فرھنگی ارمنستان کھ ھنوز در خاک آن کشور موجود
است، دارد. دولت ایران با تشخیص اھمیت این آثار بھ عنوان نمادھایی از
میراث فرھنگی مردمی کھ زمانی در قلمرو اش زندگی می کردند و در حال
حاضر نیز در این کشور بھ سر می برند، سالانھ مبالغ زیادی برای بازسازی،
نوسازی، حفظ و مرمت و نگھداری صومعھ ھا، عبادتگاھھا و کلیساھای ارمنی
کھ عمدتا در استان ھای آذربایجان ایران قرار دارد و برخی از آنھا در حال
حاضر بھ عنوان عبادتگاه برای مردم مسلمان محلی مورد استفاده می باشد،
ھزینھ می کند.
استراتژی آذربایجان بطور گسترده ای در خلال نیمھ دوم قرن بیستم آشکار
شد و بدون وقفھ در قرن بیست و یکم نیز ادامھ یافت. ساختن یک ھویت ملی
مطلوب بھ عنوان یک دستورالعمل ملی در دھھ 1930 با تردید شروع و ازدھھ
1960 بھ بعد در ھر گوشھ و کنار جامعھ مورد ترغیب و تشویق قرار گرفت و
بھ شدت پیگیری شد. در پیدایش آن نیز ھیپوتزھا و فرضیھ ھای ضد ارمنی و
ضد ایرانی بود کھ ھنوز در عرصھ دانشگاھھا و آکادمی ھای آذربایجان تولید
می شود و سپس در کتابھای درسی، روزنامھ ھا، مجلات، وب سایت ھا و بیانیھ
ھای دولت منتشر می گردد. وجود صدھا کتاب و مقالات ضد ارمنی فقط گواه
یک میراث عجیب (و کاملا خطرناک) است کھ تاریخ را با ھیاھوی بسیار
بازنویسی می کنند تا بھ فراتر از مرزھای یک ملت برسد. باعث تعجب نیست
کھ این اقدامات درزمان شوروی مانع از آن نشد کھ رھبران کمونیست
آذربایجان و ارمنستان شانھ بھ شانھ یکدیگر بایستند و بر اساس "انترناسیونالیسم
پرولتاریای" ساختگی یکدیگر را "جمھوری ھای برادر" u1582 خطاب نکنند.
پس از جنگ جھانی دوم سیاست ھای توسعھ طلبانھ آذربایجانی ھا کھ توسط
اربابان شوروی آنھا ھدایت می شد بطوری خشونت بار از طریق تلاش برای
الحاق استان ھای آذربایجان ایران آشکار شد کھ صدایی را منعکس می ساخت
کھ مشابھ حرکت ھایی بود کھ چند دھھ قبل از آن و پیش از ایجاد اتحاد جماھیر
شوروی سوسیالیستی انجام می شد. این سیاست علیھ تمامیت ارضی ایران گرچھ
در ھر دو مورد ناموفق بود، کماکان آشکار و غیر آشکار با کمک قدرت ھای
خارجی کھ ھنوز سعی می کنند آذربایجان را ھدایت کنند، ادامھ دارد.
مورد منطقھ ارمنی نشین ناگورنو قره باغ (آرتساخ بھ زبان ارمنی) نمونھ
خوبی از سیاست ھای آذربایجان است. در سال 1923 علیرغم (یا بیشتر بھ دلیل)
این واقعیت کھ جمعیت این سرزمین عمدتا ارمنی بود، استالین تصمیم گرفت این
سرزمین را تحت قلمرو قضایی جمھوری آذربایجان قراردھد. بھ این منطقھ
وضعیت منطقھ خودمختار داده شد و کاملا تحت کنترل آذربایجان درآمد و
13
بودجھ آن نیز توسط آذربایجان تخصیص می یافت. مقامات آذربایجان بطور
مداوم ارامنھ ناگورنو قره باغ را تحت فشار قرار می دادند تا زادگاه خود را
ترک کنند و تاکتیک ھایی مانند تحمیل زبان و فرھنگ و ممانعت از حق
تحصیل و پیشرفت ھای اقتصادی را مورد استفاده قرار می دادند. وضعیت
1965 و ، بطوری وخیم شد کھ دھھا ھزار نفر از سکنھ منطقھ در سالھای 1963
1977 برای برخورداری از یک رفتار منصفانھ و داشتن حق تعیین سرنوشت
خود بھ مقامات شوروی درخواست رسمی دادند.
در طول دھھ 1980 سیاست ھای گلاسنوست و پرسترویکای گورباچف، بھ
امید اینکھ با احساس ھمدردی بیشتری صداھا شنیده شود موجب تجدید حیات این
درخواست ھا شد کھ فقط محرک واکنشی شدید شدکھ در فوریھ 1988 بھ اوج
رسید ودرشھر صنعتی سومگیت 1 در نزدیکی باکو، غیرقابل کنترل شد. در این
رویداد تعداد زیادی از ارامنھ با سازمان دھی مقامات آذربایجان در آنجا کشتھ
شدند و بھ دنبال آن با رویدادھایی بشکل بمباران شھر استپارناکرت، پایتخت
ناگورنو قره باغ توسط ارتش آذربایجان با موشک ھای گراد شوروی بھ اوج
رسید و نیروھای امنیتی آذربایجان بھ تخلیھ اجباری سکنھ دھکده ھا در شمال
منطقھ پرداختند. جنگی کھ متعاقب آن در گرفت با بیرون رانده شدن آذربایجانی
ھا از قسمت اعظم سرزمین ناگورنو قره باغ توسط نیروھای ارمنستان خاتمھ
یافت.
از آن زمان تاکنون، مقامات آذربایجان تمام منابع و ثروت عظیم خود را
برای ایجاد این باور بھ کار بردند کھ ارامنھ را برای شروع یکطرفھ جنگ و در
نتیجھ u1576 برای ھزاران آواره ای کھ در آذربایجان ھستند باید سرزنش نمود. مقامات
آذربایجانی بھ سادگی می توانستند این افراد بیچاره را فقط با ھزینھ کردن بخش
ناچیزی از درآمدھای روزافزون نفتی سکنی دھند، اما بر آن شدند کھ بھ آنھا
سرپناه ندھند ودر عوض ترجیح دادند کھ از وضعیت بد و دشوار آنھا برای زنده
نگاه داشتن تحرکات رسمی ضد ارمنی استفاده کنند.
باید پذیرفت کھ اقدامات گروه ھای افراطی ارمنی دیاسپورا بر علیھ ترکیھ بھ
این روابط کمکی نکرد و فقط آتش موضع ضد ارمنی آذربایجان کھ اعلام می
کند مردمش برادران ترک ھا ھستند را بیشتر کرد. این حوادث و رویدادھای
مشابھ آن بھانھ و دستاویزی بھ آذربایجانی ھا داد تا اقدامات این اقلیت را
اقداماتی "ملی گرایانھ" و اقدام علیھ حقوق بشر بدانند. تعداد اندکی از
کارشناسان افراطی ارمنی نیز سھمی در ایجاد یک جو غیر دوستانھ از طریق
1 Sumgait
14
گسترش نظرات اغراق آمیز در مورد ریشھ ھای ملی و مرزھای قدیمی
. ارمنستان داشتند اما تعداد آنھا بسیار ناچیز است 1
واکنش ارامنھ بھ بازنویسی تاریخ و فرھنگ در خلال قرن بیستم توسط
آذربایجان عمدتا توسط محققین و اندیشمندان آن ھم بطور مستقیم و در ارتباط با
ھمکارانشان صورت گرفت زیرا آنھا اکثرا در چارچوب یک ملت یعنی اتحاد
شوروی زندگی کرده اند. گرچھ در دوران شوروی این اقدام کھ بیشتر در
مطبوعات روسی یا ارمنی زبان انجام می شد ولى دردسترس متخصصان بین
المللی مربوطھ قرار نمی گرفت و یا بھ موقع برای عامھ مردم در سایر نقاط
جھان قابل دسترس نبود.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال جمھوری ھای آن، جمھوری
آذربایجان با کمک شرکت ھای نفتی غربی بھ سرعت صنعت نفت و گاز خود
را توسعھ داد و بھ یک بازیگر شاخص در بازار بین المللی تبدیل شد. دلارھای
حاصل از فروش نفت و گاز تقریبا ابزار نامحدودی برای گسترش اقدامات و
مبارزات ضد ارمنی و ضد ایرانی فراھم کرد کھ بسیار شدیدتر از اقداماتی بود
کھ سابق براین صورت گرفتھ بود.
از اواسط دھھ 90 وزارت خارجھ آذربایجان و آکادمی علوم این کشور با
حمایت کانال ھای مھم و عالی رتبھ دولتی اقدام بھ اجرای یک برنامھ شدید
انتشاراتی کردند و بھ تولید میزان قابل توجھ و روزافزونی از کتب، مقالات و
مجلات بھ زبانھای انگلیسی، فرانسھ، آلمانی، عربی و بسیاری زبان ھای دیگر
پرداختھ و آنھا را با کاغذھای گران قیمت بھ چاپ رساندند. آنھا این آثار را در
ھر مکانی کھ امکان داشت از طریق سفارتخانھ ھای آذربایجان و نھادھای
فرھنگی بھ اتاقھای فکر، مراکز u1578 تحقیقاتی، دانشگاه ھا و کتابخانھ ھا در شرق و
غرب ارسال کردند و ھمچنین در اکثرنمایشگاه ھای کتاب بھ صورت رایگان
توزیع می نمایند.
درکنار انتشار چاپی و اینترنتی، برای اینکھ با مخاطبین بیشتری در سطح
جھان در تماس باشند، مقامات آذربایجان بھ پخش برنامھ ھای رادیویی و
تلویزیونی با ھدف گرفتن استان ھای آذربایجان ایران پرداختند تا یک خط
فکری را ھم برای جداسازی و ھم برای تحریک احساسات ضد ارمنی در
منطقھ نشر دھند. بطوریکھ ھمزمان با رویدادھای رسانھ ای و عمومی سازمان
1 - باید توجھ داشت کھ تعداد این کتاب ھاي افراط گرایانھ کم است و توسط افرادي بدون حمایت رسمي یا
حمایت از سوي اندیشمندان چاپ شده است. آنھا معمولا بھ حقوق سایر افراد تجاوز نمي کنند، بلکھ بیشتر
تخیلات خود را با بزرگ نمایي نوشتھ اند. توزیع برخي از این کتاب ھا درگذشتھ بھ شدت توسط مقامات ارمني
منع شده است.
15
داده شده بھ شکلی خاص یک مبارزه فعال برای عدم اطلاع رسانی راه انداختھ
شد و این اقدامات با ھک کردن سایت ھای اینترنتی کھ با آنھاھمگرا نبودند
افزایش یافت. مدافعین اروپایی نیز استخدام شدند تا از مواضع آذبایجان حمایت
و آنرا تشویق و ترغیب نمایند. از نمونھ ھای آن می توان بھ نام یوھانس رائو
آلمانی کھ کتابی درباره تاریخ درگیری ناگورنو قره باغ بھ زبان آلمانی، انگلیسی
1931 ) کھ - و عربی نوشت و اریک فیگل 1 مستند سازو نویسنده اتریشی ( 1997
در سال 2006 جایزه "مدال برای پیشرفت آذربایجان" را دریافت کرد، اشاره
. نمود 2
این جریان سیل آسای نوشتاری و دیداری ممکن است فقط چند لحظھ دقت
نظر و مو شکافی یک متخصص را منحرف کند اما اجازه دھید نگاھی بھ تاثیر
آن بر دانشجویان جوان معمولی بیافکنیم کھ بر اساس علایق شخصی بھ قفسھ
ھای سرشار از کتاب ھای بازنویسی شده و کارھای مغرضانھ تاریخی مراجعھ
می کنند. با نبودن نوشتھ ھا و آثار دیگری کھ بتوان با این کتاب ھا مقایسھ نمود
و نیز عدم ارائھ حقایق تاریخی، آیا می توان این جوانان را بخاطر باور کردن
موضوعاتی بھ عنوان "حقیقت" بھ آنھا بھ این طریق ارائھ می شود سرزنش
نمود؟ در واقع فقدانی اساسی در زمینھ آثار منتشر شده بھ زبان انگلیسی یا سایر
زبان ھای اروپایی (ھمچنین عربی، فارسی و غیره) در مورد ادعاھای مکتوب
و منتشر شده آذربایجان وجود دارد.
این کتاب علاوه بر اینکھ بھ جزئیات دقیق ابداعات وادعاھای حمایت شده
رسمی ھویت ملی آذربایجان مدرن می پردازد، بلکھ ھمچنین بھ روش ھای
گوناگونی کھ جغرافی دانان و تاریخ نویسان آذربایجانی برای دروغ پردازی در
مورد گذشتھ ھای مستند ارمنستان و آذربایجان ایران بھ کار برده اند، نیز می
پردازد. بخش قابل توجھی نیز بھ تحلیل نقشھ ھای قدیمی و قرون وسطایی و
کتب و آثار جغرافیایی کھ مربوط بھ منطقھ جنوب قفقاز است، اختصاص داده
( درگیري ناگورنو قره باغ بین ارمنستان و آذربایجان - (برلین: 2008 - Johannes Rau 1 - بھ یوھانس رائو
مراجعھ کنید. این یک نمونھ طرفدارانھ از آذربایجان براي بازنویسي تاریخ است کھ مثلا با ادعاي این واقعیت
کھ در خلال قرن اول میلادی قره باغ بخشي از آلبانیا بوده آغاز مي شود. بدون توجھ بھ این واقعیت کھ در آن
بوده است. این کتاب ھمچنین شامل 16 طرح نقشھ آذربایجان از Kura زمان آلبانیا در شمال رودخانھ کورا
"آذربایجان تاریخي" است کھ یک سرزمین از ھمدان و قزوین در ایران تا دربندو ایروان را در بر مي گیرد.
وین: 2006 ) مراجعھ کنید. این کتاب دیگري )Armenian Mythomania - Eric Feigl -2 بھ اریک فیگل
بر مبناي واقعیات وارونھ شده است کھ در آن نسل کشي ارامنھ بھ عنوان "افسانھ ارمني" (ص، 15 )ارائھ شده،
یک تصویر از خاکریزھاي خرابھ ھاي باقي مانده از شھر قدیمي وان کھ بھ عنوان "تصویري از شھر
اوراتوري وان" کھ توسط ارامنھ نابود شده(ص، 21 ) معرفي شده است، در حالیکھ از ھنري مورگن تاو سفیر
نویسنده اتریشي Franz Werfel و ھمچنین Johannes Lepsius امریکا در ترکیھ، فعال بشر دوست آلماني
بھ عنوان یک "گروه دغلکار" نام برده شده است.
16
شده است. این فرایند تحریف واقعیت ھا و ویرایش انتخابی و موردی یا حذف ھا
اساسا بھ این معناست کھ ھر سندی کھ این گونھ تولید شده است، چیزی بیش از
تبلیغات سیاسی نیست. در مورد جمھوری آذربایجان عوامل بسیار (و اغلب
متضاد) در حمایت از این گفتھ وجود دارد، ازجملھ:
تحریف تاریخ مردم و ملت ھای ھمسایھ، منجملھ میراث فرھنگی آنان. •
ارائھ استان ھای ایرانی آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل (کھ از نظر تاریخی •
یک استان ھستند) و جمھوری آذربایجان بھ عنوان مردم و ملتی متحد از طریق
ترمینولوژی آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی و ارائھ این عبارات بھ عنوان
نام ھای پذیرفتھ شده تاریخی این منطقھ.
در کنار ھمین اصول، ارائھ سرزمین امروزی ارمنستان بھ عنوان آذربایجان •
غربی.
تلاش برای متقاعد ساختن سایر دول و سازمان ھای بین المللی کھ آلبانیای قفقاز •
و آذربایجان دو نام تاریخی برای یک کشور است، کھ در این صورت موجب
می شود کھ مردم جمھوری آذربایجان از اعقاب و نسل مستقیم مردم آلبانیای
قفقاز باشند.
تثبیت زبان ترکی کھ توسط مھاجمان ترک بھ منطقھ آورده شد بھ عنوان زبان •
بومی مردم آذربایجان از زمان ھای ماقبل تاریخ د.
معر فی ارامنھ بھ عنوان تازه واردین منطقھ قفقاز جنوبی و مردم جمھوری •
آذربایجان بھ عنوان بومیان منطقھ.
تخصیص ھمھ آثار تاریخی در کل سرزمین جمھوری آذربایجان، ناگورنوقره •
باغ، نخجوان و ھمچنین ارمنستان بھ عنوان مجموعھ میراث فرھنگی " آلبانیا -
آذربایجان ".
تحلیل ھای این کتاب بر اساس واقعیاتی است کھ توسط مورخین و
جغرافی دانان از آثار کلاسیک یونانی – رومی، اروپایی، اسلامی، قفقازی
(منجملھ ارمنی) و آذربایجانی ذیل نقل شده است:
17
نقشھ ھای جھان کھ مورد بررسی نویسندگان کلاسیک قرار گرفتھ و مجددا •
توسط متخصصانی مانندکنراد میلر 1 و چارلز مولر 2 بازسازی شده است.
آثار جغرافیایی بطلمیوس 3 با جداول و نقشھ ھای مربوطھ. •
نقشھ ھای اولیھ مسیحی تھیھ شده توسط جروم 4، اوروسیوس 5، ایزی دور •
سیویل 6، بده 7، بیتوس لیھ بانا 8، جرواز تیلبوری 9، بار ھربرائوس 10 ، رانولف
ھیگدن 11 و غیره
از آثار جغرافی دانان اسلامی، نقشھ ھای ابن خرداد بھ 12 ، ابن •
، حوقل 13 ،الاستخری 14 ، المقدسی 15 ، المسعودی 16 ، الادریسی 17 ، القزوینی 18
مستوفی 19 ، حافظ ابرو و غیره برای بحث و تحلیل استفاده شده است.
از آثار جغرافی دانان اواخر قرون وسطی تا اواسط قرن نوزدھم نقشھ و اطلس •
ھایی انتخاب شده است کھ نشان دھنده گستره پھناور آثاری است کھ برای ما بھ
جا مانده است. این آثار شامل کارھای افرادبرجستھ ای مانند: دولارو 20 ، سن
سون 21 ، بلائو 22 ، دو وال 1، کھلر 2، دلیل 3، ھومان 4، مالت برون 5 و اسپرونر 6 و
غیره می باشد.
1 Konrad Miller
2 Charles Muller
3 Ptolemy
4 Jerome
5 Orosius
6 Isidore of Seville
7 Bede
8 Beatus of Liebana
9 Gervase of Tilbury
10 Bar Herbraeus
11 Ranulf Higden
12 Ibn Khordadbeh
13 Ibn Hawgal Hauqal
14 Al-Istakhri
15 Al - Muqaddasi
16 Al -Mas’udi
17 Al - Edrisi
18 Al -Qazvini
19 Mostowfi
20 De La Rue
21 Sanson
22 Blaeu
18
در خلال دھھ 1930 ، سفرنامھ ھای مسافران مھم اروپایی ھمراه با
تصاویری از آنھا بعضا توسط ھوھانس ھاکوپیان بھ ارمنی ترجمھ شد و پروژه
شش جلدی وی پس از انتشار دو جلد بھ خاطر دستور تبعید او کھ از سوی
مقامات شوروی صادر گردید، متوقف شد. بعدھا از سال 1961 یک سری جدید
از آثار تحت عنوان "منابع خارجی درباره ارمنستان و ارامنھ" ترجمھ و منتشر
شد کھ جلد شانزدھم آن در سال 2005 انتشار یافت. این مجموعھ بھ عنوان یک
راھنما مورد استفاده قرار گرفت اما زمانی کھ نیاز بھ نقل قول از آن یا ارجاع
بھ مطالب آن بود، منابع اصلی این u1605 مجموعھ مورد استفاده قرار گرفتھ اند.
منابع آثار زبان شناسی قومی شامل آثار مینورسکی 7، لو استرانژ 8، بارتولد 9
و ھمچنین متخصصان ایرانی مانند کسروی، کارنگ و بیات می شود. از آثار
بسیار جالب، کارھای عنایت لله رضا در زمینھ تحقیق گسترده وی در مورد
زبان، مذھب، نژادھا و تاریخ اران و آذربایجان است. متاسفانھ آثار این
متخصصان ایرانی ھنوز بھ انگلیسی چاپ نشده است.
آثار اصلی مورخین و جغرافی دانان ایرانی و عربی در مورد استان (ھای)
آذربایجان ایران و مشکلی کھ با ابداع عبارت ھای آذربایجان شمالی و جنوبی
ایجاد شد، منبع بسیار خوبی از اطلاعات است.
درجاھایی کھ ارتباطی وجود داشت نیز از مقالات، کتابھا، سخنرانی ھا و
مطالب ارائھ شده در کنفرانس ھای گوناگون و سایر رویدادھای سال ھای اخیر
مطالبی برای بحث در این مقولھ گنجانده شده و اکثر نوشتھ ھای جغرافیایی و
تاریخی آذربایجانی کھ در قرن بیستم و بیست و یکم تولید شده، براساس قابلیت
در دسترس بودن آنھا، مورد اشاره قرار گرفتھ و ادعاھای آنھا بررسی و تحلیل
شده است.
1 Du Val
2 Kohler
3 Delisle
4 Homann
5 Malte Brun
6 Spruner
7 Minorsky
8 Le Strange
9 Barthold
19
مبارزه فعلی جمھوری آذربایجان در خلال دھھ 60 در شوروی بھ شدت
آغاز شد. از آن زمان مورخینی مانند: ضیا بونیاتف 1، فریدا مامدووا 2 و رشید
گیوشف 3 در نوشتن آثار تحت حمایت دولت از سایرین پیشی گرفتند. اغلب برای
توجیھ ادعاھای خود، این متخصصان دقیقا بھ ھمان منابع اولیھ ترکی، فارسی،
آذربایجانی، عربی و اروپایی اشاره کرده اند کھ در حقیقت کاملا خلاف آنست
کھ این مورخین در ھمان آثار خود می نویسند. با جمع کردن تمام این موارد در
اینجا کھ برخی از آنھا برای اولین بار بصورت ترجمھ ارائھ می شود، امیدوارم
کھ این نوشتھ سھمی در احیا و درک و فھم میراث تاریخی و سرزمینی ملت
ھای جنوب قفقازداشتھ باشد.
1 Zia Buniatov
2 Farida Mamedova
3 Rashid Geyushev
20
ریشھ ھای جعل و از پیش خودساختھ
نوشتن تاریخ بھ اندازه ساختن
تاریخ اھمیت دارد.
کمال آتاترک
تشکیل یک کشور جدید در شمال ارس
درسال 1918 در منطقھ جنوب قفقاز و شمال رودخانھ ارس سھ کشور ایجاد
شد. از بین آن ھا دو کشور ارمنستان و گرجستان دارای یک تاریخ حداقل
ھزارسالھ ھستند. اما کشور سوم یک کشور جدیدالتاسیس است. نام داده شده بھ
آن یعنی "آذربایجان" در زمانھای گذشتھ ھرگز بھ سرزمینی کھ توسط این ملت
جدید در شمال رود ارس اشغال گردید، داده نشده بود، آنھا این نام را از
استانھایی کھ در جنوب رودخانھ، در کشور ھمسایھ یعنی ایران قرار دارند،
گرفتھ اند.
آنتونی د. اسمیت 1 جامعھ شناس و متخصص ناسیونالیسم از لندن در کتاب
خود بھ نام "ریشھ ھای قومی ملتھا" می نویسد:
بنابراین ما صریحا بین آن "قومی" کھ دارای گذشتھ کامل و خوب حفظ شده
است با آنھایی کھ یا فاقد چنین گذشتھ ای ھستند و یا بھ خاطر بھ ھم پیوستن ھای
بعدی از دیده ھا ناپدید شدند، تفاوت قائلیم. در مورد اول بیشتر، موضوع "کشف
دوباره" یک خاطره منتخب ازگذشتھ، و در مورد دوم یک "بازسازی" بیشتر از
. روی قرینھ و استنباط از گذشتھ، انگیزه ھا و افسانھ ھا ی جدیدالاکتشاف، است 2
خانم شیرین ھانتر 3 مورخ دانشگاه جرج تاون واشنگتن و متخصص در
موضوع ملتھای اتحاد جماھیر شوروی سوسیالیستی سابق و عضو مرکز
مطالعات اسلامی اکسفورد نویسنده بسیاری از مقالات و کتب در باره موضوع
بالاست. وی در یکی از کتابھایش چنین می نویسد :
1 Anthony.D.Smith
. 2– آنتونی. د. اسمیت، اصالت نژادی ملتھا، (اکسفورد 1987 )،ص. 178
3 Shireen.T.Hunter
21
یک افسانھ درباره ریشھ ھا واصالت آذربایجان در زمان شوروی ایجاد شد
و در سالھای اخیر توسط ناسیونالیستھای آذربایجان تکمیل گردید. اما ھنوز این
نظریھ افسانھ ای ریشھ ھای آذربایجان مبنا و پایھ ناچیزی در تاریخ دارد. علاوه
. بر آن، از نظر داخلی نیز نا منسجم ھستند 1
ادعاھای اساسی برای این افسانھ بھ قرار ذیل است:
. 1. کشور آذربایجان تقریبا دارای 5 ھزار سال تاریخ مداوم در این منطقھ است 2
2. آذربایجان بھ عنوان یک کشور مستقل بیش از 2 ھزار سال وجود داشتھ
. است 3
3. ترکی کردن آذربایجان از روزھای اوائل عصر ما شروع شد.
4. امپراتوریھای گوناگون مانند ایران، خلافت عرب و روسیھ، آذربایجان را تحت
استعمار خود در آوردند فرھنگ ترکی آن را خنثی ساختند و بھ ھمین دلیل
است کھ گوھر ھای ادبیات آذربایجان بھ زبان فارسی نوشتھ شده است.
5. یک توطئھ توسط روسیھ و ایران این کشور را بھ آذربایجان جنوبی و شمالی
تقسیم کرد.
6. درسال 1918 تاسیس جمھوری آذربایجان تولد دوباره سرزمین تاریخی
آذربایجان کھ در شرق اولین جمھوری دموکراتیک بود، می باشد.
، مورخین و متخصصانی نظیر ن. ادونتس 4، ی. دیاکونوف 5، س. یرمیان 6
ر. ایشخانیان 7 و غیره ھنوز درباره تاسیس کشور ارمنستان در زمانھای دور
بحث می کنند، ولی آنھا ھمگی در این نقطھ نظر متفق القول ھستند کھ این زمان
بھ حداقل 3 ھزار سال قبل بر می گردد. اما ھنوز پاسخ ھمین سوال درباره
جمھوری آذربایجان و قدمت کشور بودن آن و ھمچنین جمعیت فعلی آذربایجانی
ھای شمال رودخانھ ارس موضوع دیگری است. این کشور، u1576 بھ عنوان یک نھاد
تاریخی و جغرافیایی در سال 1918 اختراع و ایجاد شد. علاوه برآن جمعیت
1 - شیرین. ت. ھانتر، ماورای قفقاز در مرحلھ تحول و تغییر. ملت سازی و درگیری (واشنگتن دی سی :
. 1994 ) ص. 59
مراجعھ شود. آذربایجانیھا، نگاھی در تاریخ سیاسی نژادی، Yakub Mahmudov 2 - بھ یعقوب محمود اف
4 . برای جزئیات بیشتر بھ سرگی رومیانتسوف، ناسیونالیسم و ساخت نقشھ ھای - (باکو: 2009 )، ص. 10
2010 )ص، 4 و Ab Imperio) "سرزمین ھای تاریخی" ؛ آموزش تاریخ ملی در کشورھای قفقاز جنوبی
419 مراجعھ شود.
آذربایجان : یک صد سوال پاسخ ،Taleh Bagiyev و طالح باقی اف Tale Herdarov 3 - بھ طالع حیدروف
داده شده (باکو: 2007 ) ص. 417 مراجعھ شود .
4 N. Adontz
5 I. Diakonov
6 S. Yeremian
7 R. Ishkhanian
22
ھمین کشور تازه تاسیس تاسال 1936 خودرا آذربایجانی، یعنی نامی کھ بر اثر
فشارھای سیاسی بعد اً بھ آن تحمیل شد، نمی نامیدند.
ھنگامی کھ این نھاد جدید در شمال ارس در قفقاز شرقی تاسیس شد و خود
را جمھوری آذربایجان نامید، تمامی دست اندرکاران و روشنفکران استان
تاریخی آذربایجان ایران در جنوب ارس (آتورپات قدیم) این انتحاب را محکوم
کردند. اما اعتراضات آنھا بدون پاسخ ماند. پس از دوسال، ھر سھ جمھوری
قفقاز یعنی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان تحت حکومت بلشویک ھا در آمده
و نھایتا بھ جمھوریھایی در داخل اتحاد جماھیر شوروی تبدیل شده و بطور
دوفاکتو استقلال خود را از دست دادند درحالیکھ نام ھای زمان کوتاه استقلال
خود را ھمچنان حفظ کرده بودند. نام آذربایجان، کھ بسختی 2 سال عمر داشت
حفظ شد زیرا برای مقامات کمونیستی کشور جدیدالتاسیس کھ می توانستند در
آینده از آن بھ عنوان یک اھرم سیاسی برای گسترش نفوذ خود و حکومت بر
استانھای دارای نام مشابھ در ایران از آن استفاده کنند، آنھم با ھدف نھایی الحاق
این استانھا بھ کشورتحت کنترل کمونیستھا از طریق جمھوری آذربایجان
سوسیالیست شوروی، مطلوب بود.
دردھھ سی نام گذاری رسمی مردم این کشور تازه تاسیس بھ عنوان
"آذربایجانی" یک گام دیگر بھ سوی دستیابی بھ ھمین ھدف بود کھ با اقدامی
دیگر برای بازنویسی وابداع تاریخ لازم برای این مردم وملت تازه نام یافتھ،
ادامھ یافت. گرچھ اقدام مربوط بھ تایید و ایجاد جمھوری آذربایجان بھ عنوان
یک سرزمین و مردمی قدیمی و کھن در اوایل دھھ 60 با سپاس از ھمکاری
فعال و تشویق "اندیشمندان" آذربایجان شوروی آغاز شد. ازطریق مقالات و
کتابھای ظاھرا علمی و تاریخی کھ آشکارا ضد ارمنی و ضد آذربایجان ایران
است، این بھ اصطلاح اندیشمندان حقایق جدید تاریخی و منابع جدیدی در مورد
ریشھ ھای خود را "کشف" کردند کھ فرضییات و ادعاھایشان در مورد مالکیت
تمام آثار فرھنگی موجود در سرزمین خود وکشورھای ھمسایھ را تایید می
کنند.
سرزمین فعلی جمھوری آذربایجان شامل زمینھای آلبانیای تاریخی است کھ
در مثلثی کھ توسط جریان رودخانھ کورا 1 (کوروش 2)، سواحل غربی دریای
خزر و کوھھای قفقاز ایجاد شده است، قرار دارد. در اینجا در عصر اولیھ و
قرون وسطی مردمی می زیستند کھ استرابو 3 آنھا را قبایل آلبانیا نامید.
1 Kura
2 Cyrus
3 Strabo
23
ھمسایگان غربی و جنوبی آلبانیای قفقاز در آن زمان سھ استان سیونیک،
اوتیک 1 و آرتساخ (قره باغ) ارمنستان بزرگ بودند.
قبایل آلبانیا در اواسط قرن چھارم مسیحیت را پذیرفتند، اما یک قرن بعد این
منطقھ توسط ایران دوره ساسانی کھ زرتشتی بود اشغال گردید. با ورود اعراب
فاتح در سراسر منطقھ، اکثریت قبایل آلبانیا در قرن ھفتم و ھشتم بھ اسلام
گرویدند درحالیکھ جمعیت ارمنی ھمین منطقھ مسیحی باقی ماندند. قرن نھم
شاھد اولین تھاجم قبایل ترک از آسیای مرکزی بود کھ سلجوقیان و مغول ھا نیز
پس از آن آمدند و با ورودشان بھ شمال و جنوب قفقاز بھ تدریج انواع خانات و
مدیریت ھا را ایجاد کردند. تا قرن پانزدھم اکثریت نقاط این منطقھ بخشی از
امپراتوری ایران شد کھ بعدھا متناوبا توسط ترکھای عثمانی اشغال گردید. در
طی زمان، خان ھای مسلمان و بیگ ھا (حکام ترک) اربابان منطقھ شدند و
خراج خود را بھ ھرکس کھ ارباب اصلی می شد می پرداختند در حالیکھ زمین
داران قدرتمند ارمنی آرتساخ کھ بھ عنوان " ملیک ھا " شھرت داشتند بھ دلیل
. اقامت در مناطق دوردست کوھستانی توانستند استقلال نسبی خود را حفظ کنند 2
پس از قرن یازدھم و دوازدھم، کلمھ آلبانیا بھ عنوان یک کشور یا اقوام
آلبانیا بھ عنوان یک ملت یا گروھی از قبایل از تاریخ و آثار نقشھ ھای مسیحی
و مسلمان ناپدید شد 3. تنھا استثناء موجود نام بردن از آن در وقایع نگاری
تاریخی ارمنی است کھ کلا بھ بخشھای شمال آرتساخ و اوتیک اشاره می کند،
آنھم بھ این دلیل کھ در دوره حکومت ساسانی این دو منطقھ ھمراه با آلبانیا یکی
از نواحی تحت حکومت و تقسیمات اداری آنان بوده است.
براساس عھدنامھ گلستان 1813 مناطق شیروان، شکی، دربند، قره باغ و
تعداد دیگری از خانات بھ علاوه بخش ھایی از منطقھ فعلی سیونیک (شھرھای
سیسیان، گوریس و قاپان) بھ روسھا داده شد. با عھدنامھ دوم کھ ترکمانچای نام
داشت و در سال 1828 منعقد گردید خانات ایروان و نخجوان نیز بھ روسیھ
منظم گردید و بھ بیش از سیصد سال u1581 حکومت ایران بر منطقھ خاتمھ داده شد.
در سال 1813 مقامات روسی تصمیم گرفتند تمام مکانھایی کھ بھ تازگی بھ
چنگ آورده بودند را تحت سیستم اداری یک منطقھ یا استان قرار دھند کھ
1 Utik
- 2 - برای اطلاع از جزئیات بیشتر تاریخ منطقھ بھ جورج بورنوتیان، خانات ایروان در حکومت قاجار 1828
1 مراجعھ شود. - 1795 (کاستا مسا: 1992 )ص. 29
-2 بھ تاریخ ایران – کمبریج جلد 40 (کمبریج : 1975 ) مراجعھ شود
24
الیزاوت پل 1 نام داشت (گنجھ امروزی وگاندزاک ارمنی). امروزه مقامات
آذربایجانی مبنای ادعاھای خود را بر این تقسیم اداری سال 1813 کھ توسط
روسھا ایجاد شد قرار می دھند و استدلال می کنند کھ از آنجا کھ منطقھ الیزاوت
پل / گنجھ در قلمرو آذربایجان، کھ از آذربایجان شوروی بھ ارث برده اند، قرار
دارد و خانات قره باغ و سیونیک در آن زمان بخشی از استان الیزاوت پل بوده
است، بنابراین تمام منطقھ منجملھ قره باغ و سیونیک حقا متعلق بھ آذربایجان
است.اگر شخصی این استدلال را بپذیرد، بھ دنبال آن باید گفت چون مناطق
ایروان و نخجوان فقط در سال 1828 بھ روسیھ واگذار شده بود و ھرگز ھیچ
ارتباطی با منطقھ الیزاوت پل/ گنجھ کھ قبلا واگذار شده بود نداشتھ اند بنا براین
آذربایجان ھیچ دلیلی بر ادعای خود نسبت بھ آنان ندارد. اما آذربایجان حتی پس
از استقلال و سقوط جانشین امپراتوری روسیھ یعنی اتحاد جماھیر شوروی
سوسیالیستی در سال 1919 قره باغ را تحت کنترل کامل خود قرار داد و نسبت
بھ جمھوری خودمختاری نخجوان کھ توسط شوروی ایجاد شده بود، بھ عنوان
. بخش لاینفک جمھوری آذربایجان ادعاھای خود رامطرح ساخت 2
در جلد اول دایره المعارف روسیھ کھ در سال 1890 منتشر شد
آذربایجان چنین تعریف شده است:
آذربایجان یا آدربجان (در زبان قدیم آذری پھلوی بھ معنای سرزمین آتش
"آتورپات" و یا بھ زبان ارمنی "آتروپاتکان") ثروتمند ترین و مولد ترین استان
شمال غربی ایران. مرزھای آذربایجان در جنوب با کردستان ایران (استان
اردیلان) و عراق عجم (ماد) و کردستان ترکیھ و ارمنستان در غرب است .
در شمال در طول رودخانھ ارس با ارمنستان روسیھ و قفقاز جنوبی ھم مرز
است. استان گیلان ایران در سواحل شرقی دریای خزر در مشرق آن قرار
دارد. ... منطقھ قلمرو آذربایجان 104840 کیلومتر مربع وسعت دارد. ... در
قرن ھفدھم ترکھای عثمانی آذربایجان را بھ شدت ویران کردند. شھر اصلی
آذربایجان یعنی اردبیل مقر نایب السلطنھ ایران (مانند عباس میرزا) بود و این
.. استان یکی از مھمترین استانھای ایران می باشد 3
در ھمین مجلد آلبانیا چنین تعریف شده است :
1 Elizavetpol
1920 بھ - -2 برای جزییات بیشتررویدادھای منجر بھ دادن نخجوان و آرتساخ بھ آذربایجان درسالھای 21
47 بھ فارسی - روبن گالیچیان، جعل تاریخ. آذربایجان، ارمنستان و جدال بر سر اوھام، (تھران: 1392 )،ص . 9
. 212- -1 دایره المعارف بریتا نیکا جلد اول ویرایش آ. ی آندریف (سن پطرزبورگ : 1890 )ص. 213
25
آلبانیا نام کھن منطقھ شرقی سرزمینی است کھ در جنوب قفقاز واقع شده
و بین دریای سیاه و خزر در شمال ارمنستان (کھ توسط رودکورش یا کورا از
آن جدا شده است) قرار دارد. ساکنین این سرزمین کھ بھ مناطق امروزی
شیروان و داغستان مربوط می شوند مردمانی ساده توصیف شده اند کھ در آن
زمان متخصص تیراندازی و سوارکاری بوده اند.... نقش آنھا در تاریخ ناچیز
بوده و عمدتا صرف جنگیدن در کنار ارامنھ علیھ پمپئی روم ( 65 قبل از
میلاد) می گردید. در آن زمان کشور آنھا کھ اتحادی از 12 قبیلھ تحت رھبری
. یک حاکم موروثی بود موقتا مجبور شد تحت تیولداری رومی ھا در آید 1
جلد یازدھم دایره المعارف بریتانیکا نیز چنین می گوید:
آذربایجان (کھ آذربیجان ھم نوشتھ شده; آذربادگان نویسندگان قرون وسطی
و آتیسپوراکان و آتروپاتن کھن) استان شمال شرقی و مھم ترین استان ایران
است. این استان از شمال توسط رود ارس (اراکس) از قلمرو روسیھ جدا می
شود. در حالیکھ دریای خزر، گیلان. خمسھ (زنجان) در شرق آن، کردستان در
جنوب و بخش آسیایی ترکیھ درغرب آن قرار دارد.وسعت آن 32 ھزار کیلومتر
مربع تخمین زده می شود، جمعیت آن 1.2 تا 2 میلیون نفر و متشکل از نژادھای
. مختلف مانند فارس، ترک، کرد، سوری، ارمنی و غیره می باشد 2
ھردوی این منابع مھم مرجع ھرچند از سوابق و فرھنگھای متفاوتی نشات
گرفتھ اند، یک مطلب برای بیان درباره محل قرار گرفتن کشور قدیمی
آذربایجان دارند. از توضیحات ارائھ شده در فوق بھ سادگی می توان دریافت کھ
حداقل تا سال 1911 ھیچ کشوری بھ نام آذربایجان در شمال رودخانھ ارس
وجود نداشتھ است. این ھمان چیزی است کھ ایرانیان بھ خوبی می دانند. اما
مورخین جمھوری آذربایجان امروزی بر این اصرار دارند کھ آذربایجان شامل
بھ اصطلاح "آذربایجان شمالی" واقع در شمال ارس از پنج ھزار سال قبل
وجود داشتھ است. این یک کلمھ ای است کھ درباره استفاده تاریخی از آن دایره
المعارف اسلام ترکیھ کھ در استامبول منتشر شده است بھ روشنی جانب احتیاط
را رعایت می کند:
نام آذربایجان برای اشاره بھ استانھای شمال غربی ایران و درمواردی
نادر برای اشاره بھ اران و شیروان مورد استفاده قرار گرفتھ است. از 28 ماه
. می سال 1918 کشور آذربایجان قفقاز رسما بھ این نام خوانده شد 3
212 .- ھمان - -1 دایره المعارف بریتا نیکا جلد اول ویرایش آ. ی آندریف (سن پطرزبورگ : 1890 )ص، 213
منبع،ص. 359
( -2 دایره المعارف بریتانیکا،در 29 جلد،ویرایش یازدھم (کمبریج : 1911
-3 دایره المعارف اسلام (استانبول: 1942 ) جلد 21 ، ص. 91
26
در واقع اگر نگاھی بھ نسخھ انگلیسی دایره المعارف اسلام کھ در سال
1913 منتشر شد و نسخھ جدید آن کھ در سال 1960 بھ چاپ رسید بیاندازیم،
می توان دریافت کھ در نسخھ ترجمھ شده ترکی آن، این یک خط اضافھ شده " و
در مواردی نادر برای اشاره بھ اران و شیروان مورد استفاده قرار گرفتھ است"
. کھ در سایر نسخ دایره المعارف دیده نمی شود 1
در نقشھ ھایی کھ در ضمائم این کتاب آمده است و از منابع یونانی - رومی،
اروپایی و اسلامی (تصاویر 8 تا 38 ) انتخاب شده است کاملا روشن است کھ
تمام جغرافیا دانان مذکور از منطقھ واقع در جنوب قفقاز چھ ادراکی داشتھ اند و
آن را بھ خوبی نشان داده اند. این نقشھ ھا کھ ھیچ یک منبع ارمنی ندارند، در
فصل پنج مورد تجزیھ و تحلیل قرار گرفتھ اند و در ضمائم ھمراه آنھا توصیف
اولیھ ای نیز داده شده است.
ھمانگونھ کھ در بالا نیز ذکر شد در قرون یازده و دوازده نژادھای آلبانیایی
و خود آلبانیا از تمام نقشھ ھا حذف شدند. تقریبا یک ھزاره بعد حزب مساوات
دموکراتیک سوسیالیست مسلمان در سال 1911 در باکو تشکیل شد و ھدف
عمده آن بوجود آوردن یک کشور ترکی زبان خالص در جنوب قفقاز و بھ
نوعی امحای جمعیت مسیحی کھ دو دنیای ترک واقع در آسیای صغیر و شرقی
را از ھم جدا می کرد،بود. شمس الدین سامی 2 یکی از بنیان گذاران عثمانی پان
ترکیسم چنین گفتھ است: کلمھ "ترک" اطلاقی بر یک ملت مھم است کھ از
سواحل دریای آدریاتیک تا مرزھای چین و بخش ھای داخلی سیبری گسترده
شده اند 3.این ایدئولوژی در امپراتوری عثمانی ھم توسط کمیتھ جنبش اتحاد و
. ترقی (مرتبط با ترکھای جوان) پذیرفتھ شده بود 4
آشکارا، ارمنستان مسیحی در این طرح نمی گنجید و خاری بود کھ می
بایست برداشتھ می شد. در سال 1917 حزب دموکراتھای سوسیالیست مسلمان
بھ حزب فدرالیست ترکیھ ملحق و نام تلخیص شده "مساوات" را پذیرفت و تحت
رھبری محمد امین رسول زاده پان ترکیست قرار گرفت 5. عمدتا بھ خاطر
-1 دایره المعارف اسلام (لیدن و لندن : 1913 )، جلد 12 . ص، 91 ودایره المعارف اسلام،چاپ جدید(لیدن
. 191- ولندن: 1960 )جلد 1 ص. 188
2 Shemseddin Sami
. -3 یاکوب لاندو، پان ترکیسم: ازاعاده گرایی تا ھمکاری (لندن: 1955 )، ص. 31
. -4 ھمان منبع. ص. 37
. -5 ھمان منبع. ص. 55
27
فعالیت _________او بود کھ کشور جدید التاسیس در ماه می 1918
Rouben Galichian Rouben Galichian was born in Tabriz, Iran, to a family of immigrant Armenians who had fled Van in 1915 and arrived in Iran via Armenia, Georgia and France. After attending school in Tehran he received a scholarship to study in the UK and graduated from the University of Aston, Birmingham, in engineering. His interest in geography and cartography started early in life but he began seriously studying this subject in 1970s. In 1981 he moved to London with his family, which gave him had access to a huge variety of cartographic materials. His books include “Historic Maps of Armenia. The Cartographic Heritage” (I. B. Tauris, London, 2004) and “Countries South of the Caucasus. Armenia, Georgia and Azerbaijan” (Gomidas Institute - London and Printinfo Art Books – Yerevan, 2007). His articles have appeared in the cartographic magazines such as “Imago Mundi” and “The IMCoS Journal”, as well as various other periodicals and magazines. He has appeared with lectures in many countries such as Armenia, UK, France, USA and Iran. In November 2008 Rouben Galichian was awarded Honorary Doctorate by the National Academy of Sciences of the Republic or Armenia. e-mail address: rgalichian@talktalk.net 1

v.v

 
Il sito Zatik.com è curato dall'Arch. Vahé Vartanian e dal Dott. Enzo Mainardi;
© Zatik - Powered by Akmé S.r.l.