|
|
Zatik
consiglia: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Iniziativa
Culturale: |
|
|
|
|
|
26.Nov.2021: Nezami Ganjavi -
|
کد مطلب: ۱۷۷۲۵
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷
همه عالم تن است و ایران دل
بزرگمهر ایرانی
شهرآرا: «همه عالم تن است و ایران دل/ نیست گوینده زین قیاس خجل/ چونکه ایران دل زمین باشد/ دل ز تن به بود یقین باشد»؛ این بیتها سروده حکیم نظامی گنجوی، شاعر بزرگ و نامدار ایرانی، است که غرضورزانِ بیریشهای امروز به تکاپو افتادهاند تا واقعیت و حقیقتِ هویت او را یکجا انکار کنند. مسئله فقط این نیست که او در جغرافیای ایران بزرگ فرهنگی زاده شده و زیسته است. بله، او در «گنجه»ای میزیسته و درگذشته است که به گفته گیراگوس گاندزاگتسی، تاریخنگار ارمنی سده سیزدهم میلادی، شهری پارسینشین بوده است که البته اقلیتی مسیحی نیز داشته است. همچنین در «نزهت المجالس»ِ جمال خلیل شروانی از ۲۴ شاعر پارسیگوی گنجه پیش از هجوم مغولان یاد شده است. زادگاه حکیم را تفرش یا فراهان نیز ذکر کردهاند و این ۲ شهر همچنان شهرهایی ایرانیاند؛ بااینهمه خودِ شاهکار ادبی حکیم یعنی «خمسه نظامی» یا «پنجگنج نظامی» (دربردارنده ۵ مثنوی «مخزنالاسرار»، «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون»، «هفتپیکر»، «اسکندرنامه») استوارترین دلیل در اثبات ایرانی بودن اوست، چراکه این نزدیک به ۳۰ هزار بیت به زبان فارسی سروده شده است و از دیگرسو فرهنگ ایرانی در جایجای آن موج میزند. برای نمونه در داستان خسرو و شیرین ماجرایی مربوط به دوران حکومت «خسرو پرویز» و در هفتپیکر داستانهای روزگار «بهرام گور» روایت شده است که این هردو از شاهان ساسانیِ ایران هستند و عناصر فرهنگ ایران باستان ازجمله بنمایههای آیین مزدیسنا در داستانها دیده میشود.
بعید است همه بیریشگان قومگرایی که دست به جعل دادهها و نشانههای تاریخی و فرهنگی میزنند - از حذف کتیبههای فارسیزبان آرامگاه نظامی به دست حکومت باکو تا هزینه کردن برای ساخت تندیس نظامی در کشورهای دیگر با عنوان «شاعر آذربایجانی» و نگارش مقالات نژادپرستانه تبلیغی و رواج این دیدگاهها به دست برخی عوامل داخلی- از هویت ایرانی حکیم نظامی ناآگاه باشند. اسناد تاریخی و ادبی و فرهنگی بیش از آن است که راستیای از این دست را بتوان زدود؛ اما هنگامی که پای غرض و مرض و زر و تزویر در میان باشد، قضیه بُعد دیگری مییابد. کدام شخصِ آگاه به ادبیات فارسی است که بیت سست و ساختگیای چون «پدر بر پدر مر مرا ترک بود/ به فرزانگی هر یکی گرگ بود» را که حتی ایراد قافیه دارد، از نظامی بداند؟ مگر میشود
تبلیغات شوونیستیای را که برخی کشورهای همسایه در یک سده اخیر برای فتنهانگیزی و جداسازی پاره تن ایران، آذربایجان، لغلغه زبانها کردهاند، نادیده گرفت؟ مروری در صفحات تاریخ معاصر ما را به دسیسهچینی خودکامه خونریزی چون استالین میرساند که ازسویی سرزمین «آران» را به نامی جعلی میخواند -که رذیلانه آن را کشور آذربایجان نامیدند تا دامنه طمعشان را تا آذربایجانِ ایران هم بگسترانند- و از سویی هویت و داشتههای ایرانی آن سرزمین همچون حکیم نظامی گنجوی را دیگرگونه جلوه میداد. شاید لازم به یادآوری دیگرباره باشد که بعید است در عرصه دانش کسی پیدا شود که ایرانی بودن نظامی گنجوی را بتواند انکار کند، مگر اینکه بذرش را با نفاق و فریبکاری آمیخته و کاشته باشند یا اساساً در سر او خبری از دانش نباشد. در پایان این پند حکیم را به این جریانها یادآور میشویم: مینگیز فتنه میفروز کین/ خرابی میاور در ایرانزمین/ تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج/ مکن ناسپاسی در آن مال وگنج/ مشوران به خودکامی ایام را/ قلم درکش اندیشه خام را...
ارسال نظر
اشتراک گذاری
چاپ
http://www.bookcity.org/detail/17725
Vartanian
|
|
|
|
|