Zatik consiglia:
Iniziativa Culturale:

 

 

14- Ag. 2023 : Arzuman e Mikayelian
دو مهاجر اوکرائینی بهترین کالباس و سوسیس ایران را تولید می کردند یادی از خیابان استالین که حالا شده خیابان میرزای جنگلی یاد آن "تهران" آتش به جانم می زند! تهران در سالهای پیش از انقلاب 57 دو فروشگاه معروف داشت که کالباس و سوسیس و گوشت های دودی خوک و ... می فروختند. اولی در ابتدای خیابان منوچهری بود و همسایه حاج طلائی رئیس صنف آهن فروشهای تهران و نامش "ارزومانیان"و دومی بنام "میکائیلیان" در خیابان استالین (روبروی در جنوبی سفارت شوروی سابق و روسیه کنونی) که حالا شده خیابان میرزا کوچک خان جنگلی. این دومی از خیابان نادری منشعب می شد و با اولی هم فاصله زیادی نداشت اما هر کدام مشتری های خودشان را داشتند و همیشه هم پر از مشتری. در ابتدای خیابان استالین که حالا شده خیابان میرزا کوچک خان جنگلی انجمن ادبی حافظ قرار داشت با دری چوبی و بلند قامت که شب های جمعه دو لنگه اش از هم گشوده می شد و شعرا و مستمعینی مثل من که بسیار جوان بودم از همین دو لنگه در عبور کرده و روی صندلی های سالن انجمن جای می گرفتند. ردیف جلو خاص شعرائی بود که نام و آوازه ای داشتند و بتدریج در صندلی های پشت سر آنها، شعرای جوان تر و به ندرت سراینده شعر نو و یا بقول فروغ شعر "امروز" می نشستند. امثال من در آخرین ردیف ها می نشستند و سرا پا گوش بودند. غلط گیر شعرهائی که خوانده می شد "عباس فرات" بود که همه او را استاد صدا می کردند. از این دستادهای امروزه در جمهوری اسلامی نبود، واقعا استاد بود و ایرادهائی که از ترکیب های شعری و یا وزن و قافیه ها می گرفت بندرت سراینده شعر آن را رد می کرد. همیشه یک کیف پر یادداشت زیر بغلش داشت. حسین منزوی را برای اولین بار در همین انجمن دیدم که به اکراه و اصرار مشفق کاشانی، فرات اجازه داد غزلی را که سروده بود بخواند. غزلی پر از ترکیب های نو بود و همین ترکیب ها به مذاق فرات خوش نمی آمد. بگذریم. صحبت از خیابان استالین و انجمن حافظ و یا جگرکی نبش آن در خیابان نادری نبود که منقلی کم عرض و پر طول داشت و خیلی از بزرگانی که به انجمن حافظ می آمدند در ابتدا و یا در پایان جلسه انجمن سری به او می زدند و پیش از آن در پیاله فروشی "آلماس خان" در میانه همین خیابان میرزا و یا استالین یک چیزهائی سرکشیده بودند و جگر و دل و قلوه کبابی را مزه آن می کردند! الماس خان در آپارتمان بالای همان پیاله فروشی زندگی می کرد و غذاهایش را "مادام" می پخت و می داد پائین برای فروش. کوکوی سبزی و "راگو"ئی (خوراک تکه های مرغ با سیب زمینی و کاری بسیار) و شاید چیزهای دیگری که نمیشد فهمید چیست اما هرچه بود حرف نداشت!! آرزومانیان و میکائیلیان هر دو محل پرورش خوک داشتند و هرگز خبری درباره مسموم شدن یکنفر از سوسیس و کالباس این دو مغازه شنیده نشد. بسیاری از اغذیه فروشی های تهران که مشروب سرپائی و یا پشت میزی می فروختند و بسیاری از ساندویچ فروشی های تهران از همین دو مغازه سوسیس و کالباس می خریدند و سهمیه داشتند. برای شب سال نو میلادی هم از چند هفته پیش سفارش بچه خوک تنوری می گرفتند. چه خارجی های مقیم تهران و چه ایرانیانی که جزو اقلیت های مذهبی بودند. بگذریم که شیعیان هم سوسیس و کالباس کم نمی خوردند!! حالا که خبرهای جنگ در اوکراین در بورس است، برایتان بنویسم که صاحب این دو مغازه هر دو از ارامنه اوکرائین بودند که به ایران مهاجرت کرده بودند و روزگار را ببینید! "آرزومان" هم رقیب "میکائیلیان" بود و هم پسردائی او! بعد از انقلاب و دشمنی با "خوک"، این دو مغازه هر دو از نفس و از مشتری افتادند. "آرزومانیان" قهر کرد و از ایران رفت و مغازه اش را بنیاد مستضعفان تصاحب کرد، اما پسر دائی اش "ميكائيليان" مدت ها در ایران ماند و دست از مغازه اش نکشید تا آنکه سرانجام او هم ترک ایران گفت. البته پیش از ترک ایران مغازه اش را فروخت به یکی از هم مذهبی هایش بنام "غوكاسيان". صاحب جدید هم با این شرط مغازه را خرید که اسم مغازه عوض نشود و عکس میکائیلیان هم از داخل مغازه حذف نشود. حالا، میکائیلیان دیگر نیست اما عکسش در یک قاب بزرگ و چوبي همچنان زینتبخش مغازه است و یادآور گذشته های طلائی این مغازه. گویا پسرهای میکائیلیان در امریکا حرفه پدرشان را دنبال کرده اند. حالا، خیلی از مشتری های میکائیلیان می گویند "سوسیس و کالباس اسلامی تولیدی در گوشتیران" کیفیت ندارد و به پای کالباس و سوسیس های قدیم که از گوشت خوک تولید می شد نمی رسد. فکر نمی کنم صاحب کنونی میکائیلیان گوشت حرامی را برای خوشمزه شدن قاطی کالباس و سوسیس بکند! گرچه در سالهای پیش از انقلاب، خیلی از سوسیس و کالباس خورهای تهران و شاید هم ایران معتقد بودند کالباس و سوسیس و مخصوصا "مورتودلای" آرزومانیان خوشمزه تر از کالباس و سوسیس و مورتودلای میکائیلیان بود. یادتان باشد که محصولات تولید این دو مغازه به شهرهای دیگر ایران هم فرستاده می شد و حتی خیلی از کالباس و سوسیس خورهای حرفه ای معتقد بودند تولیدات آرزومانیان با کالباس و سوسیس المان رقابت می کند و حتی بهتر هم بود. آرزومانیان درسال 1305 کارش را در تهران آغاز کرد و اولین تولید کننده کالباس و سوسیس در ایران بود. یعنی 96 سال پیش تهرانی ها سوسیس و کالباس می خوردند. درباره سلوک آرزومانیان با کارکنان و کارگران پر شمارشان در آن سالهای پیش از انقلاب هم می گویند او خیلی به کارگرهایش می رسید. شنیده ام، در همین سالهای اخیر پسرهای آرزومانیان پیشنهاد بازگشت به ایران و خرید مغازه را به بنیاد مستضعفان دادند اما بنیاد چنان قیمتی را گفت که آنها گفتند با این قیمت می توان در محله "بورلی هیلز" در لوس آنجلس کالباس فروشی باز کرد. بر خلاف مغازه کنونی میکائیلیان، در مغازه آرزومانیان هیچ نشانی از گذشته و بنیانگذار آن نیست. بنیاد حتی نام مغازه را هم تغییر داد تا گذشته ها از حافظه مردم پاک شود. تا یادم نرفته بنویسم که در همین خیابان استالین سابق و میرزا کوچک خان کنونی، علاوه بر یک مدرسه خیلی معروف که هنوز هم هست، دکه "آقا رضا لقمه" هم در همین خیابان بود که حالا هم ساندویچ می فروشد و میز و صندلی برای غذا خوردن با نوشابه غیر الکلی هم دارد و می گویند ظهرها غلغله مشتری است. پیاله فروشی "الماس خان" هم هست و پسرهای الماس خان مغازه را می چرخانند. با همان غذای خانگی و البته بدون آبجوی تگری "شمس"! آن مدرسه ای که اشاره کردم، مدرسه "فیروز بهرام" است که هنوز هم هست با همان بنای قدیمی و زیبا که یادگار همت زرتشتیان ایران است و حالا به 90 سالگی نزدیک شده است. https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid0MYgfKcxCzmVH7yUf4p4Bxo6oT37ZBUfKdVqjDC4Jyj7nfKCQXwnHHuAQgovhLM3Cl&id=1442651372

Vartanian

 
Il sito Zatik.com è curato dall'Arch. Vahé Vartanian e dal Dott. Enzo Mainardi;
© Zatik - Powered by Akmé S.r.l.